English    Türkçe    فارسی   

1
869-878

  • این عجایب دید آن شاه جهود ** جز که طنز و جز که انکارش نبود
  • The king of the Jews beheld these marvellous things, (but) he had naught (to say) except mockery and denial.
  • ناصحان گفتند از حد مگذران ** مرکب استیزه را چندین مران‌‌ 870
  • His counsellors said, “Do not let (this injustice) go beyond bounds, do not drive the steed of obstinacy so far.”
  • ناصحان را دست بست و بند کرد ** ظلم را پیوند در پیوند کرد
  • He handcuffed the counsellors and confined them, he committed one injustice after another.
  • بانگ آمد کار چون اینجا رسید ** پای دار ای سگ که قهر ما رسید
  • When the matter reached this pass, a shout came—“Hold thy foot (stop), O cur! For Our vengeance is come.”
  • بعد از آن آتش چهل گز بر فروخت ** حلقه گشت و آن جهودان را بسوخت‌‌
  • After that, the fire blazed up forty ells high, became a ring, and consumed those Jews.
  • اصل ایشان بود آتش ابتدا ** سوی اصل خویش رفتند انتها
  • From fire was their origin in the beginning: they went (back) to their origin in the end.
  • هم ز آتش زاده بودند آن فریق ** جزوها را سوی کل باشد طریق‌‌ 875
  • That company were born of fire: the way of particulars is towards the universal.
  • آتشی بودند مومن سوز و بس ** سوخت خود را آتش ایشان چو خس‌‌
  • They were only a fire to consume the true believers: their fire consumed itself like rubbish.
  • آن که بوده ست امه الهاویه ** هاویه آمد مر او را زاویه‌‌
  • He whose mother is Háwiya (Hell-fire)—Háwiya shall become his cell (abode).
  • مادر فرزند جویان وی است ** اصلها مر فرعها را در پی است‌‌
  • The mother of the child is (always) seeking it: the fundamentals pursue the derivatives.