English    Türkçe    فارسی   

1
134-143

  • Art not thou indeed a Súfí, then? That which is (in hand) is reduced to naught by postponing the payment.”
  • تو مگر خود مرد صوفی نیستی ** هست را از نسیه خیزد نیستی‌‌
  • I said to him: “It is better that the secret of the Friend should be disguised: do thou hearken (to it as implied) in the contents of the tale. 135
  • گفتمش پوشیده خوشتر سر یار ** خود تو در ضمن حکایت گوش دار
  • It is better that the lovers' secret should be told in the talk of others.”
  • خوشتر آن باشد که سر دلبران ** گفته آید در حدیث دیگران‌‌
  • He said: “Tell this openly and nakedly: talk of religion is better overt than covert.
  • گفت مکشوف و برهنه گوی این ** آشکارا به که پنهان ذکر دین‌‌
  • Lift the veil and speak nakedly, for I do not wear a shirt when I sleep with the Adored One.”
  • پرده بردار و برهنه گو که من ** می‌‌نخسبم با صنم با پیرهن‌‌
  • I said: “If He should become naked in (thy) vision, neither wilt thou remain nor thy bosom nor thy waist.
  • گفتم ار عریان شود او در عیان ** نی تو مانی نی کنارت نی میان‌‌
  • Ask thy wish, but ask with measure: a blade of straw will not support the mountain. 140
  • آرزو می‌‌خواه لیک اندازه خواه ** بر نتابد کوه را یک برگ کاه‌‌
  • If the Sun, by whom this world is illumined, should approach a little (nearer), all will be burned.
  • آفتابی کز وی این عالم فروخت ** اندکی گر پیش آید جمله سوخت‌‌
  • Do not seek trouble and turmoil and bloodshed: say no more concerning the Sun of Tabriz!”
  • فتنه و آشوب و خون‌‌ریزی مجوی ** بیش از این از شمس تبریزی مگوی‌‌
  • This (mystery) hath no end: tell of the beginning. Go, relate the conclusion of this tale.
  • این ندارد آخر از آغاز گوی ** رو تمام این حکایت باز گوی‌‌
  • How that saint demanded of the king to be alone for the purpose of discovering her malady.
  • خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک‌‌