English    Türkçe    فارسی   

1
1393-1402

  • Though he has a (great) renown from being Commander (of the Faithful), he has (no dwelling except) a hut, like the poor.
  • گر چه از میری و را آوازه‌‌ای است ** همچو درویشان مر او را کازه‌‌ای است‌‌
  • O brother, how wilt thou behold his palace, when hair has grown in the eye of thy heart?
  • ای برادر چون ببینی قصر او ** چون که در چشم دلت رسته ست مو
  • Purge thy heart's eye of hair and defect, and then hope to behold his palace. 1395
  • چشم دل از مو و علت پاک آر ** و آن گهان دیدار قصرش چشم دار
  • Whoever hath a spirit purged of (sensual) desires will at once behold the Presence and the Holy Porch.
  • هر که را هست از هوسها جان پاک ** زود بیند حضرت و ایوان پاک‌‌
  • When Mohammed was purged of this fire and smoke (of human passions), wheresoever he turned his face, was the Face of Allah.
  • چون محمد پاک شد زین نار و دود ** هر کجا رو کرد وجه الله بود
  • Inasmuch as thou art a friend to the evil suggestions of the malign one (Satan), how wilt thou know (the true meaning of) There is the Face of Allah?
  • چون رفیقی وسوسه‌‌ی بد خواه را ** کی بدانی ثم وجه الله را
  • Every one in whose breast the gate is opened will behold from every city the sun (shining).
  • هر که را باشد ز سینه فتح باب ** او ز هر شهری ببیند آفتاب‌‌
  • God is manifest amongst others as the moon amidst the stars. 1400
  • حق پدید است از میان دیگران ** همچو ماه اندر میان اختران‌‌
  • Lay two finger-ends on thy two eyes, and wilt thou see aught of the world? Deal justly (confess that thou wilt see nothing).
  • دو سر انگشت بر دو چشم نه ** هیچ بینی از جهان انصاف ده‌‌
  • If thou dost not see this world, (yet) it is not non-existent: the fault lies not save in the finger of thy evil self.
  • گر نبینی این جهان معدوم نیست ** عیب جز ز انگشت نفس شوم نیست‌‌