English    Türkçe    فارسی   

1
3744-3753

  • Alter yourself, not the Traditions (of the Prophet): abuse your (dull) brain, not the rose garden (the true sense which you cannot apprehend).
  • خویش را تاویل کن نه اخبار را ** مغز را بد گوی نی گلزار را
  • “O ‘Alí, thou who art all mind and eye, relate a little of that which thou hast seen! 3745
  • ای علی که جمله عقل و دیده‌‌ای ** شمه ای واگو از آن چه دیده‌‌ای‌‌
  • The sword of thy forbearance hath rent my soul, the water of thy knowledge hath purified my earth.
  • تیغ حلمت جان ما را چاک کرد ** آب علمت خاک ما را پاک کرد
  • Tell it forth! I know that these are His (God's) mysteries, because ’tis His work (way) to kill without sword.
  • باز گو دانم که این اسرار هوست ** ز آن که بی‌‌شمشیر کشتن کار اوست‌‌
  • He that works without tools and without limbs, He that bestows these profitable gifts,
  • صانع بی‌‌آلت و بی‌‌جارحه ** واهب این هدیه‌‌های رابحه‌‌
  • Causes the intelligence to taste myriads of wines in such wise that eyes and ears are unaware.
  • صد هزاران می‌‌چشاند هوش را ** که خبر نبود دو چشم و گوش را
  • Tell it forth, O falcon of the empyrean that findest goodly prey, that (I may know) what thou hast seen at this time from the Maker. 3750
  • باز گو ای باز عرش خوش شکار ** تا چه دیدی این زمان از کردگار
  • Thine eye has learned to perceive the Unseen, (while) the eyes of bystanders are sealed.”
  • چشم تو ادراک غیب آموخته ** چشمهای حاضران بر دوخته‌‌
  • One man is beholding a moon plainly, while another sees the world dark,
  • آن یکی ماهی همی‌‌بیند عیان ** و آن یکی تاریک می‌‌بیند جهان‌‌
  • And another beholds three moons together. These three persons (beholders) are seated in one place, yea (verily).
  • و آن یکی سه ماه می‌‌بیند به هم ** این سه کس بنشسته یک موضع نعم‌‌